Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-06@00:31:08 GMT

روایت هیأت خانوادگی در همدان، مرهم غصه و قصه مردم

تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۹۴۳۱

روایت هیأت خانوادگی در همدان، مرهم غصه و قصه مردم

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: مهمان هیأتی می‌شویم با رنگ و بوی خدمت به خلق‌الله؛ از آن هیأت‌هایی که جانانه با قدم و رقم پای دل مردم محله و شهر و روستا می‌ایستند و همه روز و همه سالشان پیوند خورده به هیأت و صاحب هیأت، هیأتی به نام مادر سادات و رقم و قدمی برای خون خدا.

هیأتی محله‌محور و خانوادگی که از بام تا شام، از شنبه تا جمعه و از سوگ تا جشن چرخ زمین را به خدمت و عشق می‌چرخانند و برای دفع فتنه دعا می‌کنند و برای سیل و زلزله مرهم می‌شوند، هیأتی برای قصه و غصه مردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انگار هیأتی‌ها کمر همت می‌بندند برای خرید جهیزیه و تهیه لوازم‌التحریر و اهدای حجاب فاطمی و از هیچ، از هیچِ هیچ دریغ ندارند برای ادای دین به شهدا و خاندان شهدا.

مهمان می‌شویم تا راز باز کنیم و رمزگشایی از قصه دیرین هیأت بیت‌الاحزان و خدمت‌رسانی خیرخواهانه با نام مادر سادات. مهمان می‌شویم تا سِر بگشاییم از فلسفه حضور معنادار پدر و مادر و زوج‌های جوان پا به رکاب دوش به دوش هم  و برکات سرازیر شده در بطن هیأت خانوادگی بیت‌الاحزان.

گام اول همکلام می‌شویم با علی‌آقای رجبی که پدر معنوی هیأت است و عهده‌دار ریز و درشت کارها؛ او همچون همیشه حاضر به یراق از ب بسم‌الله می‌گوید: «هیأت بیت‌الاحزان حضرت فاطمه(س) سال ۱۳۷۴ با همت و تلاش تعدادی از جوانان در منطقه منوچهری همدان تاسیس شد و باز هم به همت همان جوانان مراسم‌ ملی و مذهبی حتی برنامه‌های خاص و ویژه برگزار می‌کند. گرچه سوای برنامه‌های مذهبی هیأت، خدمات اجتماعی هم تعریف کردیم، خدماتی که به اقشار مستضعف یا نیازمند جامعه ارائه می‌شود.

به همین خاطر یک گروه جهادی و یک گروه خیریه با همان نام بیت‌الاحزان فاطمه(س) تشکیل شد و در مجموع هیأتی همه‌جانبه جان گرفت، راستش هیأت فقط محلی برای عزاداری و یا شادی نیست و تلاش ما هم تبیین همین موضوع بوده به گمانم هیأت جایی است که علاوه بر عزاداری و برپایی جشن و گرامیداشت یاد ائمه اطهار(ع) خدمات اجتماعی جریان داشته باشد.

هیأت محلی است برای غصه و قصه مردم ما هم دل‌شریک همین قصه و غصه هستیم تا جایی که هر خدمتی از دستمان برآید سراپا آماده خدمت‌رسانی می‌شویم. مصداق خدمت‌رسانی هیأت هم از تهیه جهیزیه شروع می‌شود تا ۸۰ خانواده‌ای که زیر پوشش آن هستند.

راستش در طول سال‌های فعالیت هیأت خدماتی از قبیل توزیع بسته‌های معیشتی، فرهنگی از جمله  لوازم‌التحریر، توزیع آب در بحران آب شهر و خلاصه هزار و یک قلم کار انجام گرفته است.

گروه جهادی هیأت بیت‌الاحزان در حوادث غیرمترقبه مثل سیل و زلزله هم سابقه خدمت‌رسانی داریم، گواه این ارائه خدمت در زلزله سرپل ذهاب بود؛ در یکی از روستاها که کامل ویران شده بود تلاشی کردیم و گرفتاری‌ها را در حد بضاعت رفع کردیم، همین طور در جریان  سیل لرستان هم در یکی از روستاهای تخریب شده پا به رکاب مردم سیل‌زده بودیم و ۳۰ واحد مسکونی احداث شد.

شاید بتوان گفت هیأتی برای تمام فصول داریم چراکه حضور در روستاهای محروم و فاقد آب آشامیدنی در استان سیستان و بلوچستان را هم در کارنامه داریم، البته که حضوری به لوله‌کشی و تامین آب آشامیدنی خانه‌ها رسید و در جریان تلاش جهادی و گروهی تاکنون به ۵۰ روستا آبرسانی پایدار شده و این کار خیرخواهانه ادامه دارد.»

هیأتی خانوداگی در همه فصول

آقای رجبی نفس چاق می‌کند و زیر و بم اقدامات درخور هیأت را ادامه می‌دهد: «اگرچه مشکلات اقتصادی زیادی پیش روی مجموعه است اما با توکل به خدا و همت همه اعضای هیأت حتی‌الامکان خدمات بیشتری ارائه می‌دهیم، ضمن اینکه کار و بار هیأت به صورت خانوادگی اداره می‌شود، فعالیت خواهران توسط بانوان و آقایان توسط مردها مدیریت می‌شود.

 اعتقادمان بر این است که با فعالیت خانوادگی مشکلات جامعه کمتر و خانواده مصون‌تر می‌شود، وقتی تفکر افراد خانواده یک‌سو شود کمتر آسیب می‌بینند، بنابراین برنامه‌ریزی در هیأت طوری صورت می‌گیرد که خانواده در کنار هم باشند و فعالیت کنند.

حتی در گروه‌های جهادی هم همراه با خانواده در مناطق زلزله‌زده حاضر شدیم و این اتفاق باعث قرابت و اخت خانواده‌های ما با خانواده روستاهای زلزله‌زده شد که این ارتباط همچنان ادامه دارد.

بیشتر از اقدامات گفته شده طرحی به نام خیرات اموات در جوار امور دیگر پیگیری می‌شود یعنی از مردم برای کمک‌رسانی یاری می‌طلبیم تا به نیت اموات خود در کارهای خیر شرکت کنند. در این طرح بیش از ۳۰ خانواده پای کار آمدند و هزینه لوله‌کشی و آبرسانی به خانه‌های روستاهای محروم سیستان و بلوچستان را از صفر تا صد تقبل کردند؛ هر یک از این خانه‌ها را به نیت اموات یا شهید خانواده لوله‌کشی و آبرسانی کردیم.

طرح دهم‌های ۲۰ هزار تومانی به نیت سلامتی مادران در قید حیات و شادی روح مادران از دست رفته را برگزار می‌کنیم و  تمام مبالغی که از این محل دریافت می‌شود در امور خیریه هزینه خواهد شد، تاکنون مبالغ جمع شده صرف چند کمک‌هزینه خرید جهیزیه، درمان بیماران صعب‌العلاج، توزیع بسته‌های معیشتی و خرید چندین جفت کفش شده است.»

از غم حسین تا شوق غدیر

او از شادی و غم حرف می‌زند و از سوگ و جشن و باز هم خلاقانه‌های هیأتی:  «در طول عمر هیأت، دهه‌های محرم را با شکوه هرچه تمام‌تر و با توجه به بضاعتمان برگزار کردیم به طوری که برخی از سال‌ها جمعیتی که در هیأت حاضر می‌شود به بیش از هزار نفر می‌رسد، ماه صفر و اربعین هم برنامه‌های مختلف داریم آخر قرار است سوگ حسین(ع) به گوش عالم و آدم برسد.

اصلا مراسم‌های محرم و صفر و برپایی عزاداری‌های شبانه برکت هیأت هستند و مشارکت اهل خانواده و فامیل هم دیدنی است.

در برنامه‌های هیأت بیت‌الاحزان به مراسم‌ شاد هم بها داده می‌شود، به عنوان نمونه در روز عید غدیر و نیمه‌شعبان برنامه‌های مفصلی تدارک می‌بینیم، در عید غدیر امسال غذای گرم توزیع و روستای محرومی را غدیری کردیم، در نیمه شعبان هم ایستگاه صلواتی در پیاده‌راه اکباتان برقرار و بیش از ۴ هزار لیوان آب هویج طبیعی توزیع کردیم.

به گمانم خلاقیت در امور هیأت چاشنی هر روزه و هر ساله است تا جایی که امسال برنامه‌های جدید به مجموعه برنامه‌های هیأت اضافه کردیم، نخستین اقدام طرح روز اولی‌ها بود که جشنی در مدارس ابتدایی برگزار و هدایا و بسته‌های افطاری با هدف تشویق دانش‌آموزان به روزه‌داری تهیه و توزیع شد.

در شب عید غدیر نیز جشنی در یکی از روستاهای محروم برگزار و برنامه‌های شاد و سفره شام برپا شد.

با شروع بیماری کرونا کارگاهی با نام آبمیوه با «طعم همدلی» توسط فعالان هیأت برپا  و آبمیوه طبیعی به منظور توزیع در آسایشگاه خیریه حضرت ابوالفضل(ع) ویژه معلولان تهیه شد. علاوه بر آن در مراکزی مثل گرمخانه‌ها و یکی از بیمارستان‌های اصلی درمان کرونا آبمیوه طبیعی بین بیماران و پرسنل بیمارستان توزیع شد.

پس از این اتفاق برنامه ما در آسایشگاه معلولان ادامه پیدا کرد چنان که طبخ غذای گرم به مناسبت اعیاد و جشن‌ها هنوز هم ادامه دارد.

به عقیده ما هیأت مرکز عشق و صفا و خانواده‌ است، دختران و پسران با احترام با یکدیگر برخورد می‌کنند و زمانشان را برای هیأت و انجام کارهای خیرخواهانه می‌گذارند.»

از لقمه‌های شهدایی تا  حجاب فاطمی

آقای رجبی کلام را می‌رساند به دفع فتنه و ترویج حیا و حجاب و می‌گوید: «باز هم طرح خلاقانه که پای هیأت را به جای جای شهر باز می‌کند داریم، یکی دیگر از طرح‌های هیأت ما که در مدارس محروم اجرا شد لقمه‌های محبت بود؛ در این مدارس دانش‌آموزانی که به دلیل تنگدستی خانواده با فقر غذایی مواجه شده بودند با لقمه‌های مغذی و به نیت شهدا حمایت شدند. این لقمه‌ها در مجالسی که به منظور بزرگداشت یاد و خاطره اهل بیت عصمت و طهارت برگزار می‌شد؛ توزیع شدند.

این هیأت در کنار همه فعالیت‌های خود سعی می‌کند فرهنگ ایثار و شهادت را با جدیت دنبال و همواره به یاد و خاطر شهدا هست ما به سهم خود اجازه نمی‌دهیم که جوانان و نوجوانان ما از یاد شهدا غافل شوند.

ناگفته نگذرم پس از فتنه ۱۴۰۱ که متاسفانه خانواده‌ و حیای جامعه را هدف گرفت و عده‌ای نادان به آن دامن زدند، طرحی به  نام اهدای چادر به بانوان محجبه‌ای که توان خرید چادر را نداشتن اجرا شد. در این طرح ۱۳۳ چادر به نیت حضرت عباس در روز وفات حضرت ام‌البنین اهدا کردیم.»

مادرانه‌های هیأت بیت‌الاحزان

نوبت فاطمه خانم می‌شود، همسرآقا رجبی و البته همراه همیشگی هیأت؛ از اینجا به بعد وصف هیأت بیت‌الاحزان را از زبان او بخوانید: «اداره این هیأت خانوادگی از افتخارات زندگی ماست، خصوصا که زنان هم دوش به دوش مردان کار انجام می‌دهند، درست است اغلب بیشتر کارهای خدماتی از قبیل نظافت و آشپزی و سر و سامان دادن به گروه بانوان بر عهده زنان هیأت است اما پربرکت و پرنور است.

زن و مرد ندارد در هیأت با شور و اشتیاق می‌آییم، انگار دست خودمان نیست و نیروی جمع خانوادگی ما را بر هیأت می‌کشاند. خودم هم از ابتدای تشکیل هیأت یک پای قضیه بودم و فرزندانم هم شرکت دادم.

در واقع من و فرزندانم پا به پای همسرم در مراسم‌ها حضور داریم و این برنامه جزء جدانشدنی زندگی ماست؛ تا حدی که مهمانی و واجبات منزل را بر اساس کار هیأت تنظیم می‌کنیم.

برنامه‌ها خانوادگی طوری است که همه افراد دور هم جمع می‌شوند و گروهی کار می‌کنند و تا پایان کار پایه هستند کلا نکته خاص هیأت بیت‌الاحزان این است که بیشتر به جوانان تعلق دارد.

رزق و روزی زندگی خودمان و زوج‌های جوان حاضر در هیأت از اهل بیت(ع) است، اهالی هیأت برای کوچکترین قدمی که برمی‌دارند شوق و ذوق دارند و باورشان این است هر قدم با صد قدم پاسخ داده می‌شود پس لحظه‌شماری می‌کنند که در هیأت شرکت کنند و همه این‌ها برای منِ مادر خیلی لذت‌بخش است، انگار که مادر همه اعضای هیأت هستم و از ارادتشان ذوق می‌کنم.»

حسین پسر آقای رجبی سکان گفت‌وگو را دست می‌گیرد و می‌گوید: «هیأت ما خانوادگی اداره می‌شود و هر کدام از اعضای خانواده وظیفه‌ای دارند و وظیفه من در هیأت کنترل سیستم صوت و نورپردازی مراسم‌هاست. این کارها حال و هوا و حس خوبی به من منتقل می‌کند دوست دارم هر روز برنامه‌های هیأت برگزار شود و من در آنها شرکت کنم و پای کار هیأت باشم حتی رفقای صمیمی‌ام را به هیأت کشاندم ۱۰ نفر را همراه خودم کردم، هرچند هیأت و کارهای هیأت را به عشق امام حسین دوست دارم.»

انس با اهل بیت(ع) از کودکی

دختر خانم نوجوان آقای رجبی در تب و تاب صحبت کردن است و به نظرم پیامی از دل برآمده دارد و بی شک هم به دل هم می‌نشنید، او می‌گوید:  «پدر و مادرم از بچگی پای ما را به هیأت باز کردند و رفت و آمد شد برنامه ثابت ما که تجربه خیلی خوبی بود، از کودکی با اهل بیت(ع) انس گرفتیم و سعی کردیم راه و روشمان، راه و روش ائمه باشد مثلا اگر من امروز چادر بر سر دارم یا  دوستان خوب چندین و چند ساله دارم که در هیأت با آنها آشنا شدم و همگی مثل خودم محجبه و دوستدار اهل بیت(ع) هستند، برکت هیأت است.

ما در هیأت با جان و دل کار می‌کنیم، هر کاری که از دستمان بربیاید، مدیریت مهد کودک یا توزیع شربت و پذیرایی از مردم؛ خلاصه که به هیچ کاری نه نمی‌گوییم تا جایی که وقتی هیأت برپا شود حتی اگر مهمان هم داشته باشیم و یا در مهمانی باشیم، شرکت در هیأت را ترجیح می‌دهیم.»

دختر نوجوان دیگری کلام را از رفیق شفیقش می‌رباید و می‌گوید: «همگی از بچگی با هیأت همراه هستیم و همیشه دوست داریم به هیأت بیاییم و در کنار دوستانمان حس خوب داشته باشیم؛ خیلی حس خوبی است که با دوستان هیأتی وقت می‌گذرانیم و مهمتر به اهل بیت(ع) خدمت می‌کنیم.

اصلا در هیأت آموختم که امامانم را دوست داشته باشم و حتی یاد گرفتم چطور و چگونه امامان راه و روش دین و ایمان را نشان ما دادند.»

هیأتی تمام قد گوش به فرمان رهبر

علی روزبهانی، از اعضای اصلی هیأت بیت‌الاحزان رشته کلام را می‌گیرد و گفت‌وگو را پیوند می‌دهد به هیأت بیت‌الاحزانِ مردم‌محور و محله‌محور و می‌گوید: «عناصر اصلی هیأت‌های شیعه که از ابتدا تاکنون شکل گرفته در این هیأت پررنگ‌تر است بودجه مردمی هیأت و آنچه نیاز است که در یک محله وجود داشته باشد در این هیأت ارائه می‌شود.

ویژگی‌هایی که از نظر مقام معظم رهبری باید در هیأت‌ها وجود داشته باشد در هیأت بیت‌الاحزان به وفور دیده می‌شود همان دو ویژگی مهم عاطفی و منطقی که در کنار هم وجود دارد به تعبیری که در خلال برنامه‌های هیأت اوج عاطفه و اوج منطق را شاهد هستیم و این یعنی یک هیأت موفق و همه‌جانبه.»

 

پایان پیام/89033/

منبع: فارس

کلیدواژه: هیأت خانوادگی سوگ حسین ع برنامه های هیأت خدمت رسانی برنامه ها آقای رجبی اهل بیت ع لقمه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۹۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد

زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس  با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.


 

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.


 

ساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد
  • تخصیص زمین به خانواده ۳ فرزند به بالا در استان همدان
  • توضیح دانشگاه تهران درباره پست جدید همسر ابراهیم رئیسی
  • تقویت زیرساخت‌های گردشگری شیراز
  • نخستین پیاده‌روی خانوادگی سال جدید شیرازی‌ها
  • توضیح دانشگاه تهران درباره انتخاب همسر ابراهیم رئیسی به‌عنوان عضو هیات جذب دانشکده علوم خانواده
  • واکنش دانشگاه تهران به حواشی برخی انتصابات در دانشکده خانواده
  • گسترش فعالیت هیات های آزادگان تهران به سمت خودباوری
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی